پایگاه شعرمذهبی به شمادوست گرامی خوش آمدمی گوید اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي شما مي توانيد اشعارخويش رابه وب سايت ماارسال تانمايش داده شود- شما مي توانيد جهت استفاده از اشعار شاعرومداح اهل بيت برادرحاج مهدي جهان ميهن باسبک جديد به لينک واقع در موضوعات سايت وياوب سايت شخصي ايشان مراجعه نماييد www.zeynabiuon@mailsara.comیاwww.zeynabiuon@mihanmail.irارسال فرمائید




   


   
موضوعات مطالب
صفحه اطلاع رسانی پایگاه بیت الائمه(ع)
اشعارشاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان (میهن)
متن اشعار اربعین حسینی
عکس های تاریخی وقدیمی مشهد(حرم امام رضا(ع))
شهادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعارولادت پیامبر(ص) وامام صادق(ع)
متن اشعار حضرت عباس (ع)
متن اشعار سینه زنی امام حسین (ع)
متن اشعارامام زمان (عج)
متن اشعارحضرت علی (ع)
متن اشعار رسوا.. (ص)
متن اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
متن اشعار شهادت حضرت زهرا(س)
متن اشعار شهادت امام باقر(ع)
متن اشعار شهادت امام سجاد(ع)
متن اشعارولادت امام حسن عسکری (ع)
متن اشعاروفات حضرت معصومه (ص)
تصاویروعکس های مداحان اهل بیت (ع)
متن اشعارمحرم
متن اشعارامام رضا(ع)
متن اشعارمناجات باخدا
متن اشعار حضرت علی اصغر(ع)
متن اشعارحضرت علی اکبر(ع)
متن اشعارحضرت رقیه (س)
متن اشعار مسلم بن عقیل (ع)
متن اشعاردرباره کربلا
متن اشعار دهه فاطمیه
مباحث حقوقی(برای دانشجویان رشته های حقوق )
متن اشعار درمدح امام زمان(عج)
متن اشعاردرباره عیدنوروزوبهار
متن اشعارسیزده بدر
صفحه برچسب های وبلاک
احادیث حضرت زهرا(س)
اشعاروفات حضرت ام البنین (س)
متن اشعارولادت حضرت زهرا(س)
متن پیامک روز زن -همسر
متن اشعارولادت امام محمدباقر(ع)
متن اشعارماه رجب
متن اشعارولادت امام جواد(ع)
متن اشعارولادت حضرت علی(ع)
صفحه سیاسی
متن اشعاروفات حضرت زینب(س)
متن اشعارعیدمبعث
متن اشعارولادت امام حسین (ع)
متن اشعارولادت حضرت عباس(ع)
متن اشعارولادت امام سجاد(ع)
متن شعردرباره کاظمین
متن شعردرباره نجف
متن شعر درباره سامرا
متن شعردرباره کربلا
متن شعردرباره مدینه
اشعارولادت امام زمان (عج)
متن اشعارصلواتی
متن اشعارولادت حضرت رقیه(س)
متن اشعارماه مبارک رمضان
روزنامه ها وخبرنامه های کشوری
صفحه تبلیغات وخریدوفروش رایگان اجناس شما(اقتصادی)
متن اشعاروفات حضرت خدیجه (س)
متن اشعارولادت امام حسن مجتبی(ع)
متن اشعارشبهای قدر(لیله القدر)
مطالب متفرقه وب سایت
متن اشعارعیدسعیدفطر
تصاویر متحرک
تصاویر متحرک
اشعارسالروز تخریب بقیع
متن اشعارمراسم عروسی- دامادی
اشعارشهادت امام صادق(ع)
متن اشعاردهه کرامت
متن اشعارولادت حضرت معصومه
اشعارولادت امام رضا(ع)
متن اشعاراستقبال از محرم
متن اشعارشب اول محم
متن اشعارشب دوم محرم
متن اشعارشب سوم محرم
متن اشعارشب چهارم محرم
متن اشعارشب پنجم محرم
متن اشعارشب ششم محرم
متن اشعارشب هفتم محرم
متن اشعارشب هشتم محرم
متن اشعارشب نهم محرم
متن اشعارشب دهم محرم (عاشورا)
اشعارحرکت کاروان کربلا
تحقیق آماده (دانشگاه .دبیرستان.دبستان.راهنمایی)
متن اشعارشهادت امام جواد(ع)
متن اشعارسالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت زهرا(س)
متن اشعارحربن ریاحی
شگفتی های قرآن
متن اشعارروز عرفه
لینک مستقیم به مطالب وب سایت های دوستان
کتابخانه الکترونیکی
دانلود نوحه (صوتی وتصویری)
استخاره
متن اشعارعیدغدیرخم
فایل های اشعارمذهبی (به صورت word)
متن اشعاررحلت پیامبر(ص)
فروشگاه بیت الائمه(س)
نويسندگان وب سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديد امروز:

طراح قالب

Template By:

درباره وبگاه

وب سایت پایگاه شعربیت الائمه (ع)باترویج اشعارمذهبی ونوحه وسینه زنی و... طراحی گردیده که به یاری خداونظرات شمادوستان کارخویش راادامه ودرزمینه ائمه اطهار(ع)گام برمی دارد.
لينك دوستان
»

»

»

»

»

»

»

»

فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» خوش به حالمون که شیعه هستیم

شکر خدا

 

شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست

ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست

با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام
این ” یاعلی “همیشه رفیق لبان ماست

از ” یاعلی ” زبان و دهان خسته کی شود؟؟
اصلا زبان برای همین در دهان ماست

دنیا و آخرت بخدا نیست جز علی
بغض علی جهنم و حًبش جنان ماست

ما را گمان کنم ز علی آفریده اند
عشقش سرشته در گل ما ، بند جان ماست

ما شیعه زاده ایم ، خدا را هزار شکر
این شیعه زادگی شرف خاندان ماست

ما عاشق علی شده ایم و بدون شک
این هم ز پاکدامنی مادران ماست

ما را چکار غیر علی را؟؟ فقط علی
آری علی علی بخدا آب و نان ماست!!

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : 1 فروردين 1387برچسب:شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,شعرحضرت علی ,امیرالمومنین ,هیئت زینبیون,حیدر,اشعارحضرت علی ,متن شعرعلی,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارسینه زنی حضرت علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضربت علی علیه السلام

بیابان نجف را غم گرفته
در آنجا فاطمه ماتم گرفته
علی جانم علی جانم علی جانم

غریبانه غریبانه شبانه
کجا بردند علی را مخفیانه
علی جانم علی جانم علی جانم

یتیمان نیمه شب بابا کجا رفت
ابر مرد جهان تنها کجا رفت
علی جانم علی جانم علی جانم

 بشر  را رهنما حق را ولی کو
بپرسند از حسن قبر علی کو
علی جانم علی جانم علی جانم

 

ناله کن اى دل به عزاى على
گریه کن اى دیده براى على
کعبه ز کف داده چو مولود خویش
گشته سیه پوش عزاى على
عمر على عمره مقبوله بود
هر قدمش سعى و صفاى على
دیده زمزم که پر از اشگ شد
یاد کند، زمزمه‏هاى على
تیغ شهادت سر او را شکافت
کوفه بود، کوه مناى على
عالم امکان شده پر غلغله
چون شده خاموش صداى على
نیست هم آغوش صبا بعد از این
پیک ظفربخش لواى على
منبر و محراب کشد انتظار
تا که زند بوسه به پاى على
ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعاى على
آه که محروم شد امشب دگر
چشم یتمیان ز لقاى على
مانده تهى سفره بیچارگان
منتظر نان و غذاى على
واى امیر دو سرا کشته شد
خانه غم گشته،سراى على
پیش حسین و حسن و زینبین
خون چکد از فرق هماى على
خواهم اگر ملک دو عالم حسان
از دل و جان باش گداى على

----------------------

 

نوحه حضرت علی  علیه السلام

 

ای عابدمحراب وخون – ای علی جانم
مسجد زخونت لاله گون –ای علی جانم
ای آفتاب مکه ومدینه
دین را بدریای فتن سفینه
وی داغ زهرایت مندال سینه
آنهم مدال لاله گون-ای علی جانم
از خون تو محراب شستشو یافت
گلزار دین زین چشمه رنگ وبو یافت
از سجده ات نماز آبرو یافت
ای آبرومند قرون –ای علی جانم
آن شب که غم آتش به آب وگل زد
گلهای زهرا را شرربه دل زد
روح الامین فریادقد قتل زد
رکن هدایت شد نگون – ای علی جانم
چشمت که یک شب خواب خوش ندیده
دیگر چه شد تا راحت آرمیده
ای بر ملا قات خدا رسیده
باروی وموی غرقه خون - ای علی جانم
وقتی امید قلبیت روا شد
روز ملاقات تووخداشد
تیغ ستم با فرقت آشنا شد
خواندی الیه الراجعون - ای علی جانم
ای پرتو مهرت چراغ هر دل
دیگر که جز تو ای امام عادل
غذای خود را می دهی به قاتل
ای رحمتت از حد فزون - ای علی جانم
ای اولین مظلوم هر زمانه
آزادگی را بهترین نشانه
نان یتیمان می بری شبانه
با رأفتی از حد برون - ای علی جانم
طوبای نوری در بهشت ایمان
خدای جودی در بر کریمان
مهتاب شب در خانه یتیمان
ای باخبر از کاف ونون - ای علی جانم
-------------------------------

 

حضرت علی [u]

من به درگاهت ندارم جز دعا
کن دعایم را اجابت یاعلی
مستمندم مستمندم مستجیر
یا امیر المؤمنین دستم بگیر

تو غریب خانه وکاشانه ای
هم نوای آه مظلومانه ای
با نگاهی کن پذیرائی زما
ماهمه مهمان تو صاحب خانه ای
یا امیر المؤمنین دستم بگیر

من گدایم من گدای کوی تو
گشته محراب دلم ابروی تو
آمدم تا آنکه آبی بر سرم
وقت جان دادن ببینم روی تو
این گدای دست خالی را پذیر
یا امیر المؤمنین دستم بگیر

من یقین دارم جوابم می دهی
من گدایم من گدایم یا علی
 یا امیر المؤمنین دستم بگیر

تو زحوز کوثر آبم می دهی
من گنه کارم ثوابم می دهی
سوی تو آوردم ای مولی سلام 
من یقین دارم جوابم می دهی
من به دام عشق تو هستم اسیر
 یا امیر المؤمنین دستم بگیر

گر چه یک بار گنه آورده ام
شور واشک و موج آه آوردم
از تو ممنونم که کردی دعوتم
تا به درگاهت پناه آورده ام
تو کریمی تو کریمی یا علی
یا امیر المؤمنین دستم بگیر

این من واین اشک حرت یا علی
می کنم عرض ارادت یا علی
یا امیر المؤمنین دستم بگیر



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,, :: , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارسینه زنی حضرت علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا

شاکرم بهر خودش یار جدا کرده مرا

 

از کجا لطف خدا شامل حالم شده است

گوییا یار سفر کرده دعا کرده مرا

 

من کجا  محفل ذکر سحر دل شدگان

سبب از چیست که حق اهل بکاء کرده مرا

 

از خرابی گنه کیست نجاتم داده

آشنای حرم عشق خدا کرده مرا

 

روز پر معصیتم را چه کسی بخشیده

سائل نیمه شب خوان عطا کرده مرا

 

کیست ظلمت ز دلم برده و نورم داده

بین این سینه زنان جلوه نما کرده مرا

 

شکر حق هیئتیم سینه زنی پر شورم

کربلاییی شدم و یار صدا کرده مرا

 

خادم صحن و سرای پسر فاطمه ام

صاحب کرببلا کرببلا کرده مرا

 

آنكه خدا در ِجنان از رخ او كشد

هیبت او كل یلان را به زانو كشد

كعبه ی سیار كه دل را به هرسو كشد

نام علی كه میبرم عالمی هو كشد

محور افلاك علی

پدر خاك علی

خواجه ی لولاك

یل بی باك

آنكه بر او كعبه كند

 گریبان چاك علی

یا علی حیدر مددی

كار ولایت علی شیعه سازی بود

شیعه ی او را به ملك سرفرازی بود

نماز بی ولای او بی نمازی بود

وضوی آن قسم به حق آب بازی بود

یك تنه لشكر شكند

در خیبر شكند

وصله ی نعلین علی

قیمت زر شكند

آنكه به یك غمزه ی او

عشق هم سر شكند

یا علی حیدر مددی

شمس كه مه از رخ او وام گیرنده است

در بر والشمس رخش باز شرمنده است

او اسدالله ست،یدالله ست و طوفنده است

هر كه به مسافش برود قبر خود كنده است

شیربه زنجیر كشد

تا كه شمشیر كشد

عرش به هم میریزد

تا كه تكبیر كشد

او كه به هنگام نماز

از تنش تیر كشد

یا علی حیدر مددی

با علی ای دیده دگر پی دلبر نگرد

ای نفس ار بی او فرو رفته ای برنگرد

ای كه به دور كعبه و منكر حیدری

كعبه ولادتگه اوست دور حیدر نگرد

كو زره پشت علی

فرش را كشت علی

مقدرات عالمی

بسته ی مشت علی

این كه جهنم یا بهشت

كار انگشت علی

یا علی حیدر مددی

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,شعرسینه زنی حضرت علی ,اشعارشهادت حضرت علی ,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,,اشعارلیله القدر,اشعارحیدر,اشعارحضرت امیرالمومنین,زینبیون,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعار سینه زنی حضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یاعلی حیدر طپش قلب همه شیعیان/*/یاعلی حیدر شرف و عزت پیر و جوان

یاعلی حیدر سند شیعه اثنی عشر/*/یاعلی حیدر نمک سفره کل بشر

دل به دریا میزنم به عشق شاه عرب

اونیکه بهش میگن خدای عشق وادب

گشته دل ریزه خوره خوان وسرای علی

میکنم من عاشقی تحت ولای علی

شاه امکانی/اصل قرآنی

یا ابالزینب/مرد ایمانی

یا علی حیدر مدد علی حیدر مدد

یاعلی حیدر قدم اول راه خدا/*/یاعلی حیدر سخن روز وشب مصطفی

یاعلی حیدر سبب نجات اهل یقین/*/یاعلی حیدرعلت خلقت اهل زمین

شاه شاهان جهان حضرت شیر خدا

بعد حضرت رسول ولی حق مرتضی

شده محراب دلمطاق دو ابروی او

خیل عشاق همه دربه در روی او

بهتراز جانی/عشق سلمانی

حضرت مولا/قلب ایرانی

یا علی حیدر مدد علی حیدر مدد

نوری تو /شوری تو /امیر وسلطانی

شاهی تو /ماهی تو /معنی قرآنی

تقدیری / تدبیری /خلیفه اللهی

دلداری / سرداری / الحق یداللهی

علی امام اولم

یوسف بازار دلم

صاحب حوض کوثره

تموم عشق وحاصلم

شدم اسیر یک نگاش

تموم زندگیم فداش

اونایی که عاشقشن

سر میذارن به زیرپاش

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

طوفانی / جانانی / شیر خدا هستی

یعصوبی / محبوبی /بی انتها هستی

آقایی / مولایی / ای سید وسرور

تکبیری / چون شیری / وصی پیغمبر

علی صراط مستقیم

معنی قرآن کریم

شده کبوتر دلم

یه گوشه از نجف مقیم

میشم غلام قنبرش

نشد میشم کبوترش

هر روز و هرشب میپرم

باافتخار دور وبرش

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

دنیایی / عقبایی / صراط و میزانی

عرفانی / ایمانی / اول مسلمانی

مهتابی / محرابی / هم کفو زهرائی

ولائی / لیلائی /عاشق وشیدائی

علی امام و سرورم

اول ولی ورهبرم

به عشق مرتضی علی

منم غلام قنبرم

عشق نبی و فاطمه

جاداره تو قلب همه

هرچی بگم زمرتضی

خدا وکیلی باز کمه

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

ذکر هر روز و شبم/جاری روی لبم

حیدر یا حیدر

عشق زهرای بتول/جان جانان رسول

حیدر یاحیدر

ذکر قشنگ حیدر دل از دلم ربوده

شأن نزول قرآن به جز علی نبوده

به منکران حیدر میگم اینو بدونن

هر کسی که نداره حب علی حسوده

من غلام قنبر حیدرم

عمریه که نوکر حیدرم

یا اسدالله؛ حیدر مددی

ذکرشاه عالمین/ذکر سقای حسین

حیدر یاحیدر

موقع جنگ ونبرد /میگه پهلوان مرد

حیدر یا حیدر

فاتح خیبر شکن حضرت بو ترابه

عبادت بی علی باطل و سرابه

آنکه نداره حب حیدرو تو وجودش

بازم میگم بیچاره آخرتت خرابه

همه وجود ما حیدره

پدر جود وسخا حیدره

یااسدالله؛حیدر مددی

عشق ناب فاطمه/انقلاب فاطمه

حیدر یاحیدر

تو قنوت هر نماز/میگه باسوز وگداز

حیدر یاحیدر

وقتی میگم یاحیدر فاطمه میگه جونم

منم به عشق زهرا نادعلی میخونم

الهی که یه روزی دعام اجابت بشه

زهرا دعایم کنه برم نجف بمونم

خاک پای حضرت حیدرم

من گدای برکت حیدرم

یاسدالله ؛حیدر مددی

 

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب::اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارسینه زنی حضرت علی ,اشعارسینه زنی حضرت علی ,اشعارسینه زنی حضرت علی ,اشعارسینه زنی حضرت علی ,اشعارسینه زنی حضرت علی ,سینه زنی , , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارحضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجموعه اشعار در باره حضرت علي (ع)   
امام علي عليه السلام

تا بر شد از نيام فلق برق خنجرش

برچيد شب ز دشت و دمن، تيغ چادرش‏

بر تارك ستيغ بر آمد شعاع صبح‏

چونان پر خروس ز سيمينه مغفرش‏

موجى بر آمد از ز بر كوه زرفشان

پاشيد بر كران افق زرّ احمرش‏

جيب افق، زرنگ شفق لاله گونه شد

بر آن نثار آمده بس درّ و گوهرش‏

نقّاش صنع از قلم زرنگار ريخت

شنگرف سوده در خط ديباج اخضرش‏

مشّاطه سحر به دو صد رنگ دلپذير

آراست باغ و راغ بدست فسونگرش‏

پيك نسيم سر خوش و دلكش وزيد و داشت

داروى جان ز رائحه مشك و عنبرش‏

آهسته پر كشيد به آغوش شاخسار

تا كودك شكوفه نلغزد ز بسترش‏

وا كرد چشم نرگس شهلا به بوسه‏اى

گلخنده زد ز عاطفت مهر پرورش‏

خورشيد كم كم از افق دشتهاى دور

بر شد چنانكه كوه و دمن شد مسخّرش‏

پرتو فشاند بر سر هر كاخ و كومه‏اى

آفاق زنده گشت ز چهر منوّرش‏

بر زد علم به پهنه گسترده زمين‏

تسليم شد كران به كران در برابرش‏

تا بسترد ز روى زمين زنگ تيرگى

صد آبشار نور فرو ريخت بر سرش‏

تا چهر باختر برهد از ظلام شب‏

قنديل آفتاب بر آمد ز خاورش‏

ظلمت زدوده گشت ز سيماى روشنش

دهشت ربوده گشت ز رخسار عنبرش‏

آمد فراز مكّه و تا نقش كعبه ديد

انبوه زر فشانده به هر كوى و معبرش‏

بيدار گشت مكّه، ديارى كه سالها

بد خفته و نبود به سر ذوق ديگرش‏

بگشوده گشت پنجره‏ها يك بيك بصبح‏

تا نور آفتاب بتابد به منظرش‏

خلقى برون شد از در هر آشيانه‏اى

هر كس به كار سازى رزق مقدّرش‏

آن يك به كوى آمد و آن يك به كارگاه‏

آن يك به ذوق آمد و آن يك به متجرش‏

جمعى روان شدند سوى كعبه كز نياز

بوسند خاك پايگه آسمان فرش‏

بد كعبه در ميانه آن شهر يادگار

از دوره خليل و سماعيل و هاجرش‏

با چار ركن مهم استاده سرفراز

حصنى كه هست قائمه هفت كشورش‏

گوئى به انتظار كسى بود آن سراى

تا آيد و چو جان بنشاند به مصدرش‏

ناگه در آن حريم مهين بانوئى كريم‏

پيدا شد و كرامت پيدا ز منظرش‏

او بانوئى ز جمله نكويان دهر بود

ناديده چشم عالم از آن نكوترش‏

حجب و وقار بود بر اندام زينتش‏

قدس و عفاف بود به رخسار زيورش‏

اندر قريش پاك زنى بود مردوار

بو طالب بزرگ پسنديده شوهرش‏

از خاندان هاشم و زدوده خليل‏

زيبنده بانوئى و برازنده همسرش‏

مى‏خواست كردگار كزين خاندان پاك

نخلى بر آورد شرف و مردمى برش‏

مى‏خواست كردگار كزين زوج مهر زاد

طفلى به عرصه آرد تابنده اخترش‏

مى‏خواست كردگار كزين دودمان پاك

مردى بپاى دارد چون كوه پيكرش‏

مى‏خواست كردگار فرازنده مهترى‏

كزان به روزگار نجويند بهترش‏

مى‏خواست كردگار كه ميراث عدل و داد

بخشد به داده خواه‏ترين دادگسترش‏

مى‏خواست كردگار ز دامان فاطمه‏

زوجى براى فاطمه بانوى محشرش‏

مى‏خواست كردگار يكى بحر گسترد

تا موج خيزد از دل در خون شناورش‏

مى‏خواست كردگار بر آرد برادرى‏

آب آور برادر و غمخوار خواهرش‏

مى‏خواست كردگار يكى خواهر آورد

تا بر كشد به دوش لواى برادرش‏

مى‏خواست كردگار كه در دشت كربلا

گلبوته‏ها ببيند و گلهاى پر پرش‏

مى‏خواست كردگار يكى طرفه قهرمان

تا جاودانه باشد يار پيمبرش‏

بازو چو بر گشايد بر بازوى ستم‏

بازوى او گشايد با روى چنبرش‏

اندر مصاف كفر چو شمشير بركشد

بنيان كفر بر كند و عمر و عنترش‏

و اندر بر جماعت مسكين و دردمند

سيلاب اشك بارد از ديده ترش‏

گاهى يتيم را بنوازد چونان پدر

گاهى صغير را به عطوفت چو مادرش‏

زهرى به كام دشمن و شهدى بكام دوست‏

كاين طرفه را بنام بخوانند حيدرش‏

طفلى چنان كه قافيه سازان روزگار

وامانده‏اند در بر طبع سخنورش‏

طفلى چنانكه ديده بينندگان نديد

مانند او به عرصه محراب و منبرش‏

طفلى چنانكه رايت اسلام از او بلند

كوتاه دست ظلم ز عزم توانگرش‏

توفنده همچو رعد به پيكار دشمنان‏

لرزنده همچو بيد به نزديك داورش‏

دستيش بهر كوشش و هنگامه و نبرد

دستى پى حمايت مظلوم و مضطرش‏

دستيش بهر بخشش و انفاق و التيام‏

و ز بهر انتقام برون دست ديگرش‏

دستيش بهر چاره و درمان دردمند

دست دگر به قبضه شمشير و خنجرش‏

دستى به پايمردى از پافتادگان‏

دستى به پاسدارى اسلام و دفترش‏

دستيش بر پرستش و پيمان و پاس حق

دستيش بر ستيزش بتخواه و بتگرش‏

دستى بسوى خالق و دستى بسوى خلق‏

دستى پى نوازش و دستى به كيفرش‏

دستى بسوى تيره گردنكشان دراز

دستى بسوى ميثم و عمّار و بوذرش‏

با اين دو دست و بازوى مردانه‏

ديگر كراست نام يد اللّه فراخورش‏

چشمش بدان سراى كه تا صاحب سراى

آيد به پيشباز و بخواند به محضرش‏

آن روز ميهمان خدا بود فاطمه‏

يا للعجب كه خانه فرو بسته بد درش‏

او را وديعه‏اى ز خدا بود در مشيم

مى‏خواست تا وديعه نهد در برابرش‏

لختى به انتظار به گرد حرم گذشت‏

سوزنده از شراره آزرم پيكرش‏

ناگه ز سوى خانه يكى ايزدى خروش

بنواخت گوش خلق ز مضراب تندرش‏

پهلو شكافت خانه و شد معبرى پديد

خانه خداى، فاطمه را خواند در برش‏

و آنگه بهم بر آمد آن سهمگين شكاف

آنسان كه هيچ ديده نيارست باورش‏

بعد از سه روز باز پديد آمد آن شكاف‏

چونان صدف ز سينه بر او درّ گوهرش‏

بنهاد گام فاطمه بيرون از آن سراى

شادان ز ميزبانى دادار اكبرش‏

اندر مطاف خانه بديدند جمله خلق‏

طفلى چو ماه‏پاره در آغوش مادرش‏

طفلى چنانكه مادر هستى نپرورد

ديگر چو او به دايره مرد پرورش‏

طفلى چنانكه خامه صورتگر خيال‏

آنسان كه نقش اوست نيارد مصوّرش‏

خواهم مديح گفتن فرزند كعبه را

باشد كه را مديح يد اللّه ميسرش‏

آنرا كه زيب قامت او «هل اتى» بود

آنرا كه هست افسر «لولاك» بر سرش‏

آنرا كه در مجاهدت و طاعت و سخى

ايزد ستوده است به قرآن مكرّرش‏

آنرا كه گر نزاد همى مادر زمان‏

هستى عقيم بود ز پورى دلاورش‏

آنرا كه تا نهال مساوات بر دهد

آتش نهاد در كف اعمى برادرش‏

من چون مديح گويم آنرا كه در نبرد

مردان روزگار بخواندند صفدرش‏

من چون مديح گويم آنرا كه در نماز

بخشود بر فقير نگين به آورش‏

من چون مديح گويم آنرا كه مصطفى‏

بگزيد بهر فاطمه شايسته دخترش‏

من چون مديح گويم آن يكّه مرد را

كز رزم بر نتافت عنان تك آورش‏

من چون مديح گويم آنرا كه در غدير

بنشاند كردگار بجاى پيمبرش‏

گويندگان سروده‏اند بسيار جامه‏ها

از من چنان نيايد ستودن ايدرش‏

من اين سخن سرودم و شرمنده‏ام ز خويش‏

كز قطره كمترم بر پهناى كوثرش‏

باشد كه در شمار مرا توشه آورد

يك ذره از غبار قدمهاى قنبرش‏

گفتم من اين قصيده به معيار آنكه گفت‏

«صبح از حمايل سحر آهيخت خنجرش»

 

ترجیع بند میلاد امیرالمؤمنین (ع)

امیرالمومنین (ع)

نصیبم شد غمت الحمدللَّه

دلم شد محرمت الحمدللَّه

 

من و درماندگى صد شكر یارب

من و بیش و كمت الحمدللَّه

 

تبارم كوثر و از طیف نورم

سرشكم زمزمت الحمدللَّه

 

دلم در صیقل دستت جلا یافت

فتادم در یَمَت الحمدللَّه

 

تو را تا وسعت رب مى‏پرستم

اگر مى‏گویمت الحمدللَّه

 

تویى كه ریشه هر ذوالمعالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

به دشت سینه‏ها اُلفت نشینم

كه مدّاح امیرالمؤمنینم

 

گره بند قباى مرتضایم

پى یك رشته از حبل المتینم

 

اگر خواهى بسوزان یا كه بردار

هر آنچه كشت كردى در زمینم

 

تملّك نیست حتى در حیاتم

تصرّف كن دلم را مستكینم

 

یمینى گم شده، اندر یسارم

یسارى نیست گشته در یمینم

 

غمت باده، دلم جام هلالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

مرا در ظلّ نامت آفریدند

ملائك را غلامت آفریدند

 

دل مؤمن اگر عرش خدا شد

دل از دارالسّلامت آفریدند

 

پیمبر را به وادى محبّت

گرفتار مَرامت آفریدند

 

تو را «المؤمنون» محتاج ذكر است

كه مصحف را كلامت آفریدند

 

نبوت گر چه شد پیش از امامت

تو را پیش از امامت آفریدند

 

مبادا سینه از شوق تو خالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

جنون آشفته موى تو باشد

لطافت لیلىِ خوى تو باشد

 

تماماً جز تو را تكفیر كردم

خدا در طاق ابروى تو باشد

 

نه اینكه ما برایت خاكساریم

نبى هم كُشته روى تو باشد

 

تو آن بابى كه گشتم مبتلایت

حساب و رجعتم سوى تو باشد

 

تو را ایزد براى خود على گفت

خدا دلداده هوى تو باشد

 

تو بالاتر ز هر اوج كمالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

تو را با جامه‏هایت مى‏شناسند

ز تمكین گدایت مى‏شناسد

 

تو را همراه پیغمبر به معراج

ملائك از صدایت مى‏شناسند

 

تمام انبیاء حتى محمّد

خدا را با ولایت مى‏شناسند

 

نه تنها حق به تو معروف گشته

تو را هم با خدایت مى‏شناسند

 

تمام خاكهاى راهت اى یار

تواضع را ز پایت مى‏شناسند

 

تو هجرى و تو شوقى و وصالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

اگر زخم است دل، دارو تویى تو

وگر زشت است دل نیكو تویى تو

 

 

اگر كه مصطفى خُلق عظیم است

قسم بر مصطفى آن خو تویى تو

 

مُراد من تویى از هر اشاره

خط و خال و لب و ابرو تویى تو

 

به هر در مى‏زنم وجه تو بینم

به هر جا بنگرم، هر سو تویى تو

 

تو مُنْشَقْ گشته از حىِّ تعالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

نگاه نخلها چشم انتظارت

تمام مستمندان بیقرارت

 

امامت كن به بانوى مدینه

كه گیرد خون ز تیغ ذوالفقارت

 

میان خانه خود عرش دارى

كه دُخت مصطفى شد خانه دارت

 

تو كه خود صاحب فصل بهارى

طلوع فاطمه باشد بهارت

 

كنار مصطفى لب بسته ماندى

سَلونى بعد احمد شد شعارت

 

نباشد در ولاى تو زوالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

بده بر انتظار دیده تسكین

مرا هم بهر یك دیدار بگزین

 

ركوعى تازه كن سائل رسیده

نگینى لطف كن همراه تمكین

 

اگر نذرى میان خانه دارى

دوباره قرص نانى ده به مسكین

 

به وقت آن طلوعات سه گانه

دمى هم یار این شوریده بنشین

 

زكاتى گر دهى ما مُستحقّیم

اگر بذلى كنى گردیم تأمین

 

ندارم جُز شما از حق سؤالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

میان خطبه‏ها حرفم كن ایدوست

نگاه لطف بر طَرْفم كن ایدوست

 

بِكن در سینه‏ام چاه غمت را

چو آمد خونِ دل  وقفم كن ایدوست

 

از آن خرما كه سلمان را چشاندى

كمى در بین این ظرفم كن ایدوست

 

وسیعم كن به شرح سینه خود

شبیه چشم خود ژرفم كن ایدوست

 

نگاهم جنبه خواهش گرفته

نگاهى از در لطفم كن ایدوست

 

تو خود بهتر ز هر رزق حلالى

امیرالمؤمنین مولى الموالى

 

میلاد علی (ع)

امام علي عليه السلام

ای علی، ای آیت جان، آمدی

آمدی، ای جان جانان، آمدی

ذات حق را جلوه گر چون آفتاب

دل فروز، از مشرق جان آمدی

کعبه از نور جمالت روشن است

کز حریم لطف یزدان آمدی

ای ز تو، آیین احمد در کمال

ای دلیل راه انسان، آمدی

شهر بند عشق را، مفتاح راز

تا گشایی راز قرآن آمدی

خاتم دین خدا را پاسدار

ای به حشمت چون سلیمان آمدی

تا بر افروزی چراغ معرفت

در طریق علم و عرفان آمدی

یار با مظلوم و، با ظالم به جنگ

رحمتِ این، زحمتِ آن، آمدی

برفراز قله آزادگی

عالم آرا، مهر تابان آمدی

دردهای دردمندان را به لطف

ای طبیب جان، به درمان آمدی

تا بسوزی پرده های شرک را

شعله آسا، گرم و سوزان آمدی

ای ولی حق زمین را از فروغ

چون فلک، اختر به دامان آمدی

آسمان احمدی را، همچو مهر

سرکشیده از گریبان آمدی

دست حق، آمد برون از آستین

تا تو، ای بازوی ایمان آمدی

موج خیز مکتب توحید را

همچو مروارید غلطان آمدی

قبله جان محبان خدا

مرحبا، ای شیر یزدان آمدی

 

مهر علی (ع)

امام علي عليه السلام

دارم دِلَکی که بنده ی کوی علی است

روی دل او همیشه بر سوی علی است

هر چند هزار رو سیاهی دارد

می نازد از اینکه منقبت گوی علی است

***

من شیفته ی علی شدم شیدا نیز

پنهان همه جا گفته ام و پیدا نیز

این پایه مرا بس است و بالاترازین

امروز طلب نمی کنم فردا نیز

***

«نظمی» به ولایتت تمامی خوش باش

خوش باش قبول خاص و عامی خوش باش

گر شاهی هفت کشور از تست مناز

ور بر در ِ مرتضی غلامی خوش باش

***

تا حبّ علی و آل او یافته ایم

کام دل خویش مو به مو یافته ایم

وز دوستی علی و اولاد علی است

در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم

***

از دین نبی شکفته جان و دل من

با مهر علی سرشته آب و گل من

گر مهر علی به جان نمی ورزیدم

در دست چه بود از جهان حاصل من

***

«نظمی» نفسی مباش بی یاد علی

گوش دل خویش پرکن از نادعلی

در هر دو جهان اگر سعادت طلبی

دامان علی بگیر و اولاد علی

***

سر دفتر عالم معانی است علی

وابسته ی اسرار نهانی است علی

نه اهل زمین که آسمانی است علی

فی الجمله بهشت جاودانی است علی

***

شایسته ترین مرد خدا بود علی

در شأن نزول هل اتی بود علی

هرگز به علی خدا نمی باید گفت

لیک آینه ی خدا نما بود علی

***

بنیان کـَن ِ منکر و مناهی است علی

رونق ده دین و دین پناهی است علی

در دامنش آویز که در هر دو جهان

سرچشمه ی رحمت الهی است علی

***

آن گفت به قرب حق مباهی است علی

وین گفت که سایه ی الهی است علی

از «نظمی» ناتمام پرسیدم گفت

چون رحمت حق نامتناهی است علی

 

كیست مولا

امام علي عليه السلام

كیست مولا ذات بی همتای حق

بعد حق هر كس بود شیدای حق

كیست مولا لام خلقت را هدف

عـیـن عـلـم و یـاء دریای شرف

كیست مولا دین احمد را كمال

متصل نورش به ذات لا یـزال

كیست مولا نعمت حـق را اتـم

مـعـنی  تـفـسیر  نـون  و الـقـلم

كیست مولا قاسم نـار و جحیم

صاحب  تقسیم  جنات  و نعیم

كیست مولا باب شـبیر و شبـر

بـر یتیمان مـهـربـانـتـر از پدر

كیست مولا نور حق را منجلی

حجت بر حـق حـق یعـنی عـلی

در ولایت حب او تكوینی است

دین منهای علی بی دینی است

بی‌علی‌درجسم‌هستی‌روح‌نیست

كشتی شرع نبی را نوح نیست

بی علی قرآن كتاب بی بهاست

چون‌علی‌آیات‌حق‌را محتوا ست

بـی عـلی اسـلام تـمـثـالـی بـود

در مثل چون طبل تو خالی بود

بی علی اصل‌عبادت باطل‌است

بی‌علی‌هركس‌بمیرد جاهل است

بی علی تقوی گلی بی رنگ و بوست

بـنـد گی هـمچون نماز بی وضو ست

 

حادثه ی هستی

امام علي عليه السلام

با آن که آفریده شده ست آدم از خدا

گاهی به اتفاق ندارد کم از خدا

ای اتفاق ممکن ناممکن ای علی (ع)

ای جوهر تو ، هم ز تو پیدا ، هم از خدا

بین تو و خدا ، الف الفت است و عشق

علم از تو سربلند شد و عالم از خدا

ماهی شدم در آینه ی چشمه ی غدیر

شور تو ریخت در گل من ، یک نم از خدا

در جبر و اختیار ، مرا هست اختیار

خاک از ابوتراب گرفتم ، دم از خدا

من قهر می فروشم و او مهر می خرد

خوفم ز قهر نیست ، که می ترسم از خدا

 

على (ع) بود

امام علی علیه السلام

تا صورت پیوند جهان بود، على بود

تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود

آن قلعه گشایى كه در از قلعه خیبر

بركند به یك حمله و بگشود، على بود

آن گرد سر افراز، كه اندر ره اسلام

تا كار نشد راست، نیاسود، على بود

آن شیر دلاور، كه براى طمع نفس

برخوان جهان پنجه نیالود، على بود

این كفر نباشد، سخن كفر نه این است

تا هست على باشد و، تا بود، على بود

شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود

سلطان سخا و كرم و جود، على بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس

هم صالح پیغمبر و داود ، على بود

هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هو ایوب

هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود

مسجود ملایك كه شد آدم، ز على شد

آدم چو یكى قبله و مسجود، على بود

آن عارف سجاد، كه خاك درش از قدر

بر كنگره عرش بیفزود ، على بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم عابد و هم معبد و معبود، على بود

«ان لحملك لحمى» بشنو تا كه بدانى

آن یار كه او نفس نبى بود، على بود

موسى و عصا و ید بیضا و نبوت

در مصر به فرعون كه بنمود، على بود

چندان كه در آفاق نظر كردم و دیدم

از روى یقین در همه موجود، على بود

خاتم كه در انگشت سلیمان نبى بود

آن نور خدایى كه بر او بود، على بود

آن شاه سرفراز، كه اندر شب معراج

با احمد مختار یكى بود، على بود

آن كاشف قرآن‏كه‏خدا در همه قرآن

كردش صفت عصمت و بستود، على بود

منسوب به مولانا جلال الدین مولوى

با علی درهای رحمت باز شد

امام علی علیه السلام

ما سوا ومحور مینا علسیت

شهسوار تاج کرمنا علیست

معنی والشمس نور روی اوست

معنی والیل مشکین موی اوست

دین حق با نام او کامل شده

هل اتی در شأن او نازل شده

چون خدا ایجاد غرب و شرق کرد

قبل از آن نور علی را خلق کرد

عشق با نام علی آغاز شد

با علی درهای رحمت باز شد

این حدیث دل بود تصنیف نیست

شیعه در محشر بلا تکلیف نیست

شیعه پایش در مسیر اولیاست

شیعه مولایش علی المرتضاست

هر کسی را اسم اعظم داده اند

بر لبش نام علی بنهاده اند

او به بیت الله رکن قائمه است

تاج احمد افتخار فاطمه است

عشق بر حجاج احرام ولاست



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب::اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, مجموعه اشعار در باره حضرت علي (ع) مجموعه اشعار در باره حضرت علي (ع) , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارحضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مصباحِ نور جلوه گر ماه ، یا علی

مفتاحِ مهر وقتِ سحرگاه ، یا علی

 

اسمت ضمانتِ صدق الله ، یا علی

تو از خدای کردی ام آگاه یا علی

 

هرچند الکن است زبان دلم ولی

آغاز کرده مدح تو را مرتضی علی

**

وقتی خدا به خلقت هستی اراده کرد

توحید را به صورت یک مرد ساده کرد

 

از اسم مستعار خودش استفاده کرد

کل صفات را روی اسمش پیاده کرد

 

آنقدر شد شبیه خودش که صداش کرد

آیینه دار ذات خدا مرتضی علی

 **

تا داشت پای خلقت دستش هنر گذاشت

دستی که روی سینه عالم اثر گذاشت

 

از مرز بندگی همه را پشت سر گذاشت

از رازهای خود همه را بی خبر گذاشت

 

تا عرش رد پای تو را دید آسمان

از آن به بعد رفته کجا مرتضی علی

 **

قرآن به وصف ذات تو دارد عبارتی

یا ایهاالعزیز و جئنا بضاعتی

 

یعنی به هرچه غیر خدا بی شباهتی

از اتحاد رد شده و عین وحدتی

 

ما بنده تو أیم و تویی بنده خدا

قالو بلای دوم ما مرتضی علی

 **

هر کس از این معادله سر در بیاورد

باید سری به سجده قنبر بیاورد

 

در زیر ذوالفقار شما سر بیاورد

قلبی به اشک دیده شناور بیاورد

 

یا ایهاالامیر سرم را قبول کن

سرمایه ام ولای شما مرتضی علی

 **

کج راهه اند بی قدمت راست راهه ها

بی قدر در رسای تو اند این سیاهه ها

 

قلبم پر است از تو و این فلبداهه ها

یکتایی تو علت کفر الاهه ها

 

افتاده ام به خاک و صدا میزنم تو را

آقا بگیر دست مرا مرتضی علی

 **

تنها تویی که بردن نامت عبادت است

هرکس گدات نیست خودش بی لیاقت است

 

بی تو نفس به سینه ي ما بی حرارت است

بی تو بهشت اهل یقین بی ضمانت است

 

سودای عاشقیست گدایی بهانه است

دردی بده بدون دوا مرتضی علی

 **

چاه تو آب چشمه ما را زلال کرد

نان جوی تو گندم ما را حلال کرد

 

کویت بهشت رفتن ما را محال کرد

گفتیم حق علیست به هر کس سوال کرد

 

گنجینه های نام جهان شد اسیر آن

نعلین وصله دار تو یا مرتضی علی

 **

در انتهای حق طلبی دار میثم است

این راه عاشقانه جنون مجسم است

 

آن رستخیز عام که نامش محرم است

تفسیر سرخ راه علی در دو عالم است

 

در این هزار سال همیشه گذشته است

راه نجف ز کرب و بلا مرتضی علی

 **

تنها سلاح باورمان راه چاره است

باور کنید بمب اتم هیچ کاره است

 

عالم در انتظار شروعی دوباره است

امروز شیعه منتظر یک اشاره است

 

یا قاهرالعدو و یا والی الولی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب::اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعار مدح حضرت علی (ع) , , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» تصاویر
» متن اشعارحضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خداحافظ ای کوفه ای شهر غم

 

که درکام من کرده ای زهر غم

 

خدا حافظ ای مهر و محراب من

 

گواه دل وچشم بی خواب من

 

خداحافظ ای سجده گاه علی

 

که چشم تو مانده براه علی

 

خداحافظ ای نخلها ، چاه ها

 

دگرنشنوید از علی آه ها

 

خا حافظ ای کوچه های خموش

 

نیاید دگر نان و خرما به دوش

 

خدا حافظ ای روزه ها، روزها

 

دعاها، مناجاتها، سوزها

 

خداحافظ ای نان خشک و نمک

 

خداحافظ ای ماجرای فدک

 

خداحافظ ای بی وفا دوستان

 

خداحافظ ای آتش و ریسمان

 

خداحافظ ای کوچه ی پرز دود

 

خداحافظ ای داغ یاس کبود

 

خداحافظ ای زانوی دربغل

 

خداحافظ ای انتظار اجل

 

خداحافظ ای صبر لب دوخته

 

خداحافظ ای خانه سوخته

 

خداحافظ ای چشم حلقه به در

 

یتیم دوباره شده بی پدر

 

  به مسجد به خون به رخم تر کنند

 

نماز مرا بلکه باور کنند

 

بگو این حقیقت به اهل مجاز

 

نماز است از من نه من از نماز

 

به حمدی که من از دولب رانده ام

 

به حمد همه فاتحه خوانده ام

 

بگو جز غم جهل مردم نخورد

 

بگو در همه عمر گندم نخورد

 

ندیده در ایام چشم سحر

 

ز خورشید چشمم سحر خیز تر

 

به شامم فلک آفتابی نداد

 

سلام علی کس جوابی نداد

 

کسی را چون من دهر تنها نکرد

 

زدم هر دری را یکی وا نکرد

 

بیا ای فروغ سعادت بیا

 

نجات علی ای شهادت بیا

 

بیا حق زحق نا سپاسان بگیر

 

علی از علی ناشناسان بگیر

 

خدایا زکارم گره وا شده

 

خدایا دلم تنگ زهرا شده

 

غم و دردم امشب به پایان رسید

 

به زهرا بگویید مهمان رسید

 

خداحافظ ای بیت الاحزان یار

 

خداحافظ ای قبر پنهان یار

 

خداحافظی می کنم با همه

 

که چشم انتظارم بود فاطمه

 

نشان تا دهم فرق بشکسته را

 

نشانم دهد بازوی خس کوفه با زینبم

 

رساندی تو ای کوفه جان بر لبم

 

مدارا کن ای کوفه با زینبم

 

میالای به نام خود این ننگ را

 

بگیر از کف کوفیان سنگ را

 

 

 *****

 

کنار من صدف دیده پر گهر نکنید

 

به پیش چشم یتیمان پدر پدر نکنید

 

توان دیدن اشک یتیم در من نیست

 

نثار خرمن جان علی شرر نکنید

 

اگر چه قاتل من سخت کرده بی مهری

 

به چشم خشم به مهمان من نظر نکنید

 

اگر چه پر و بال کودکان کوفه شکست

 

شما چو مرغ  سر خود زیر پر نکنید

 

از آن خرابه که شبها گذر گه من بود

 

بدون سفره ی خرما و نان گذر نکنید

 

به پیر مرد جذامی سلام من ببرید

 

ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید

 

ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان

 

تمام عمر شما هم گذر نکنید

 

 

 *****

 

نمی گویم دو تا فرقش به محاب عبادت شد

 

علی از استخوان مانده در حلقوم راحت شد

 

شب وصل و علی را بهترین ساعات و اوقات است

 

طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است

 

علی ساعت به ساعت می رود تا مرز بیهوشی

 

چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی

 

صدای وا علیا تا به گردون می رود امشب

 

ز چشم زینب و فرق علی خون میرود امشب

 

دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست

 

دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست

 

 

علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را

 

پیمبر آورد از بهر استقبال زهرا را

 

ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی

 

زمظلومی کند مظلومه ای امشب پذیرایی

 

نشان بر هم دهند از چشم احمد دور و سر بسته

 

علی فرق شکسته فاطمه پهلوی بشکسته

 

 

الا ای زاده ی ملجم جهان زیر و زبر کردی

 

تو هم با تیغ خود بعد از نبی شق القمر کردی

 

تو ای دنیا به زیر گل علی را با چه دل بردی

 

علی را نی که یک دنیا فضیلت را به گل بردی



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یارب زچه رو رنگ شب تار پریده

ریزد زچه خون جگر از دیده سپیده

از داغ غم کیست که حجله ی آفاق

از دامن خونین افق لاله دمیده

بر گرد شفق هاله ی خون از چه نشسته

 وز داغ که اینگونه شفق جامه دریده

گردیده سیه پوش چرا عیسی ی مریم

بارد زچه موسای کلیم اشگ زدیده

ناگاه شنیدم زمنادی که خبر داد

ا ی بی خبر از فاجعه ی صبح سپیده

بردند به تاراج عقیق یمنی را

کشتند علی روح رسول مدنی را

 

روحش شاد

*****

آن شب قدر مبارک که شب احیا بود

بنده ای بر سر پیوستن با مولا بود

برلبش زمزمه ی فزت و رب الکعبه

طائر کعبه به پرواز از این دنیا بود

آنکه شد معجزه ی رجعت خورشید از او

راز شق القمر از زخم سرش پیدا بود

تا نگردد خبر از درد دلش نامحرم

همدم راز علی چاه و دل شبها بود

رهبر جامعه و این همه مظلوم که دید

مسجد کوفه تو دانی که علی تنها بود

همه نالند به مظلومی زهرا اما

این علی بود که مظلوم تر از زهرا بود

عالم از قتل علی خواست بپاشد از هم

لیک از یمن حسن بود که پابرجا بود

 

*****

یارب امشب دل ما می لرزد

روح ما پیکر ما می لرزد

ناله ی مرغ شب امشب زعلیست

که دل اهل ولا می لرزد

نیست یارای سخن بر خطبا

جسم و جان فضلا می لرزد

امشب از داغ علی مظهر عدل

عرصه ی ارض و سما می لرزد

کوفه بوسد کف پای حیدر

لیک از طرح جفا می لرزد

ای موذن تو مبر نام علی

که زداغش دل ما می لرزد

می رسد بانگ یتیمان بر گوش

تن خیل ضعفا می لرزد

 

روحش شاد

*****

من امیرمومنانم  مرتضایم  حیدرم

خون دلهایی که خوردم گشت جاری از سرم

نیمه شب طفلی گرسنه دیده گریان دل دو نیم

وای اگر پرسد زمادر پس چه شد نان آورم

کاش زهرا بود تا با دستهای خسته اش

اشک من را پاک می کرد از دو چشمان ترم

یا حسن جان ای حسینم زینبم  را دور کن

تا نبیند فرق خونین سرم را دخترم

تیغ دشمن گر چه فرقم را شکست و سوخت لیک

من همیشه سینه سوزان در و میخ درم

مثل در می ریزد و آتش به جانم می زند

اشکهای چشم عباسم کنار بسترم

در دل محراب تا شمشیر فرقم را شکست

تازه فهمیدم چه شد در پشت در با همسرم

 

*****

آن شب به کوفه غوغایی بپا بود

شوری بپا از ماتم شیر خدا بود

آن شب علی با فرق تا ابرو شکسته

می خواند شعر همسر پهلو شکسته

از فرط غم در حال اغما  بود  آنشب

مشاق  وصل روی  زهرا بود  آنشب

آن شب پدر بهر پسر چشمان تر داشت

گویی خبر از طشت و از لخت جگر داشت

 آن شب سخن از هر دری می گفت مولا

از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا

آن شب حکایت از یزید و ملک ری بود

صحبت ز قرآن خواندن سر روی نی بود

آن شب علی با زینبش رازی مگو داشت

گویی سخن از بوسه ی ریر گلو داشت

آن شب حسینش تشنه ی جام بلا بود

هنگامه ی قالو بلای کربلا بود

آن شب علی بوسید چشم مست عباس

دست حسینش را گذاشت در دست عباس

آن شب به عباسش علی از آب می گفت

از تشنگی و از دل بی تاب میگفت

با سوز دل می گفت ای نور دو عینم

تا زنده ای جان تو و جان حسینم

ای نور دیده گر پدر را دوست داری

باید که دست از دامن او بر نداری

 

 

*****

به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید

برای مرگ علی دست بر دعا ببرید

نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا

بر آن مریض خرابه نشین دوا ببرید

اگر بناست تسلی دهید بر دل من

برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید

دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده

کمک کنید مرا در خرابه ها ببرید

جنازه ی من مظلوم را چو مادرتان

شبانه مخفی و آرام و بی صدا ببرید

سلام گرم مرا در خرابه ها دل شب

به آن یتیم که خوابیده بی غذا ببرید

سلام من به شما ای فرشتگان خدا

نبرد فاطمه با خود مرا شما ببرید

تمام عمر چو میثم علی علی گویید

رخ نیاز به در گاه مرتضی ببرید

 

*****

 قتل علیست خاک مصیبت به سر کنید

همچون یتیم گریه برای پدر کنید

ای نخل های کوفه ببارید خون دل

شب را به غربت مولا سحر کنید

ای خاندان وحی خدا صبرتان دهد

امشب به جای خالی مولا نظر کنید

اکنون که زخم فرق علی را طبیب بست

بر زخم سر نه گریه به زخم جگر کنید

هر چند اشک مرحم زخم سر علیست

خواهد که یاد فاطمه اش بیشتر کنید

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب::اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, :: 10:28 :: نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) :اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, :: 10:28 :: نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعار حضرت علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مولا اگر نبود،ولایت نداشتیم

روز حساب، باب شفاعت نداشتیم

عاشق نمی شدیم اگر مرتضی نبود

نسبت به اهل بیت ارادت نداشتیم

عشق علی که قسمت هرکس نمی شود

سلمان اگر نبود، سعادت نداشتیم

مولا اگر نبود، عجم سرشکسته بود

ما غیراز او امید حمایت نداشتیم

اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است

با زور تیغ ، میل ِ هدایت نداشتیم

مولا اگر نبود، ری از دست رفته بود

تاریخ هشت سال رشادت نداشتیم

این انقلاب بی مددش پا نمی گرفت

شور ِ قیام و شوق ِ شهادت نداشتیم

ما از دعای ِ خیرِ علی رزق می خوریم

این طور اگر نبود، روایت نداشتیم

رونق نداشت حجره ی انصاف هایمان

برکت به کاروکسب تجارت نداشتیم

پشبهای جمعه گریه مان ارث مرتضی است

ما بی کمیل حال عبادت نداشتیم

محشر که دست ِ مردم سرگشته خالی است

بیچاره می شدیم ؛ ولایت نداشتیم

 

*****

ذکر ابوتراب عجب مستی آور است

این نام پیرِ میکده ی حوض کوثر است

اصلا هراس و باک نداریم از حساب

محشر کلید باغ جنان دست حیدر است

رحمت به مادرم، که مرا مجلس تو بُرد

این شوقِ نوکری، اثر شیر مادر است

اول کسی که وارد فردوس می شود

از صنف نوکران علی دوست، قنبر است

حبل المتین حیدریون در پل صراط

نخهای ِسبز چادر زهرایِ اطهر است

هرکس زغربت حسنش گریه کرده است

خندان ترین ِ مردم صحرای محشر است

فردا تمام اهل زمین تشنه اند و ما

لب هایمانِ ز باده ی آل عبا تر است

راهی برای شیعه ی تو تا بهشت نیست

« تا کشتی نجات حسینی شناور است»

سینه کبودها، چقدربُرد کرده اید!!!

باغ بهشت سینه زنان با صفا تر است

محشر تمام سینه زنان گردِ زینب اند

آن روز داغ، چادراو سایه گستر است

مانند باد می گذریم از پل صراط

تا رویِ دست فاطمه قنداقِ اصغر است

 

*****

ما عمر خویش وقف خرابات کرده ایم

از لطف باده کسب کمالات کرده ایم

با میگسارها همه شب تا دم سحر

با خالق یگانه مناجات کرده ایم

یارب به کوه طور نرفتیم،چون تو را

در روضه ی رقیه ملاقات کرده ایم

معراج ما مجالس سالار زینب است

با بال گریه سیر سماوات کرده ایم

با این لباس نوکری ظاهرا سیاه!!!

بر مردم زمانه مباهات کرده ایم

ما رقص زیر تیغ غمش را هزار بار

با لطمه های هروله اثبات کرده ایم

دل را به جرم حب علی،با همین دو دست

بالای دار عشق مجازات کرده ایم

شکر خدا که ما ز ازل این دو چشم را

نذر عزای مادر سادات کرده ایم

 

*****

ساقی به پیاله باده کم می ریزی

این میکده را چرا به هم می ریزی؟!

از گردش ساغرت شکایت دارم

آسوده بریز! بنده عادت دارم

با خستگی آمدم؛ فرح می خواهم

سجاده و تسبیح و قدح می خواهم

ما قوم عجم به باده عادت داریم

بر پیرمغان «علی» ارادت داریم

بر طایفه مان نگاه حق معطوف است

میخانه ی شهر طوس ما معروف است

من اهل ری ام ؛ مست ولی اللهم

یک خمره می ِ سفارشی می خواهم

در روز ازل که دل به آدم دادند

فریاد زدم؛ پیاله دستم دادند

فریاد زدم : علی – پناهم دادند

اینگونه به این میکده راهم دادند

با دیدن این شوق عنایاتی کرد

لبخند علی مرا خراباتی کرد

من مست ِ مِی ابوترابم یک عمر

سرزنده به نشئه ی ِ شرابم یک عمر

یک ثانیه بی شراب نتوانم زیست

در مذهب ما حلال تر از مِی نیست

جامی بده لب به لب، خرابم ساقی

از مشتریان خوش حسابم ساقی

از خُم کهنسال تولا باشد

ساقی بده باده ای که روشن باشد

خوشرنگ و زلال و مردافکن باشد

زُهاد پر از افاده را دلخور کن

با نام خدا پیاله ها را پر کن

بد مستی ِ من قصه ی پر دنباله است

زیرِ سرِِ باده ای صد و ده ساله است

این بزم مرا اهل سخن می سازد

تنها مِی کوثری به من می سازد

من معتقدم باده سرشتی دارد

انگور نجف طعم بهشتی دارد

می داخل خُم سینجلی می گوید

قُل می زند،علی علی می گوید

هُوهُوی ِ تمام خمره ها را بشنو

تفسیر شگرف « هل اتی» را بشنو

با تلخی این دُرد، رطب می چسبد

با حال خوشم توبه عجب می چسبد

گویم به تو حرف عشق بی پرده علی

این شور، مرا به رقص آورده علی

با غصه و غم عجب وداعی دارم!

سرمست توام! چه خوش سماعی دارم!

هوُهوُ نکنم ؛ جنون مرا می گیرد

این دل به هوای کربلا می گیرد

دیوانه ترم نکن، کجا می کِشیم!؟

سمت حرم دوست چرا می کِشیم؟

تا طور کشانده ای ، عصا می خواهم

یک تذکره ی ِ کرببلا می خواهم

 

*****

پیغمبران عرش خدا در تحیُرند

بر ساحت مقام شما غبطه می خورند

تا آدم از زبان خدا وصف تان شنید

از قصد رفت و با عجله سیب سرخ چید

عیسی به محض خنده تان خنده می کند

صد مرده را نگاه شما زنده می کند

عمر بلند خضر نشان عنایتت

او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت

موسی برای معجزه ی ادعای خویش

با ذکر «یا علی» به زمین زد عصای خویش

داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست

او ذاکر بزرگترین هیئت خداست

چشم امید حضرت ایوب سوی توست

دست نیاز بیعت ایوب سوی توست

نوح نبی برای مدارای سرنوشت

بر بادبان کشتی خود «یاعلی» نوشت

نور محبت تو به یونس حیات داد

او را ز دخمه ی دلِ ماهی نجات داد

لقمان نشست محضرتان و فخیم شد

او پای منبر سخنانت حکیم شد

یعقوب با توسل بر تو شفا گرفت

بر دیده خاک پای تو را توتیا گرفت

یوسف اگر ز چاه حسادت رهیده شد

او با نخ عبای تو بیرون کشیده شد

باد صبای مُلک سلیمان شمیم توست

قالیچه ی پرنده ی او هم گلیم توست

الیاس خادم حرم عترت شماست

او ریزه خوار سفره ی پر برکت شماست

وِرد لبان صالح و ادریس یا علی ست

پیر طریق بندگی انبیا علی ست



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب::اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, :: 10:28 :: نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) :اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, :: 10:28 :: نويسنده : روابط عمومی هیئت زینبیون (س) , | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» متن اشعارحضرت علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


به جز از علي نباشد

به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي **** طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي
چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن **** به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي
ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم **** سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي
بشناختم خدا را چو شناختم علي را **** به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي
علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق **** تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي
نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن **** تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي
همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن **** که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي





ای قبله دلها

سالیست که من دوخته‌ام چشم به راهی **** آن ماه که هر سال کند جلوه چو ماهی
خورشید ولایت به رحب چهره عیان کرد **** خورشید نتابیده چنین خوب به ماهی
ای قبله دلها افق کعبه بیارای **** بهتر ز تو بر قدرت حق نیست گواهی
هم عشق خبر داد ازین مسئله **** هم عقل جز حب تو دیگر نتوان یافت پناهی
هر جا که روم نام تو بی خویشتن آنجا **** چون سائل آشفته نشینم سر راهی
جان آوردم مژده که در جمع احباست **** از عین عنایت به منت نیز نگاهی
آنگاه کنم فخر به عالم که نباشد **** چون بنده گدایی و به کردار تو شاهی
نامت به زبان جاری و از شوق نمانده‌ست **** در دیده و در سینه دگر اشكی و آهی
روشن به امید است دل امروز که فردا **** شاید تو شفاعت کنی از نامه سیاهی
در راه ولایت شده‌ام رهرو و دانم **** زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی
اصل شجر خلقت دینست هراسش **** در سایه‌ات ار هست پناهنده گیاهی
با لطف تو چون کویم هر چند که باشم **** سرگشته به طوفان بلا چون پر کاهی
در آن گه گنهکارم و اندیشه ندارم **** آخر بشرم چون نکنم هیچ گناهی؟
یأس از کرم دوست گناهست و مرا نیست **** آری همه هست گنه‌بخش الهی
اسلام به شمشیر و به تدبیر تو را راست **** در جنگ چو آیی تو چه حاجت به سپاهی
ما را به ولای تو ز ما هست اگر خود **** هرگز نپسندیدی از دهر ز ماهی
دلداده شوم من، از آن روی که طبعم **** خوش مدح علی ساز کند گاه به گاهی



علي آن شير خدا

علي آن شير خدا شاه عرب **** الفتي داشت با اين دل شب
شب ز اسرار علي، آگاه است **** دل شب محرم سرّ الله است
شب علي ديد به نزديکي ديد **** گر چه او نيز به تاريکي ديد
شاه را ديد به نوشيني خواب **** روي بر سينه ديوار خراب
قلعه‌باني که به قصر افلاک **** سر دهد ناله زنداني خاک
اشكباري که چو شمع بيزار **** مي‌فشاند زر و مي‌گريد زار
دردمندي که چو لب بگشايد **** در و ديوار به زنهار آيد
کلماتش چو در آويزه گوش **** مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سينه آفاق شکافت **** چشم بيدار علي خفته نيافت
روزه‌داري که به مُهر اسحار **** بشکند نان جوين افطار
ناشناسي که به تاريکي شب **** مي‌برد نان يتيمان عرب
تا نشد پردگي آن سرّ جلي **** نشد افشا که علي بود علي
شاهبازي که به بال پر راز **** مي‌کند در ابديت پرواز
شهسواري که به برق شمشير **** در دل شب بشکافد دل شير
عشقبازي که هم آغوش خطر **** خفت در خوابگه پيغمبر
آن دم صبح قيامت تأثير **** حلقه در شد از او دامنگير
دست در دامن مولا زد در **** که علي بگذرد از ما مگذر
شال مي‌بست و ندايي مبهم **** که کمربند شهادت را محکم
پيشوايي که ز شوق ديدار **** مي‌کند قاتل خود را بيدار
ماه محراب عبوديت حق **** سر به محراب عبادت منشق
مي‌زند پس‌، لب او کاسه شير **** مي‌کند چشم اشارت به اسير
چه اسيري که همان قاتل اوست **** تو خدايي مگر اي دشمن دوست
در جهان اين همه شر و همه شر **** ها علي بشر کيف بشر
کفن از گريه غسال خجل **** پيرهن از رخ وصال خجل





ز كوى شاه اولیاء

نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا كند **** قسم به ذات كبریا، ز یُمن مرتضى كند
خدا چو هست رهنمون، مگر دگر چرا و چون **** كه او كند هر آنچه را كه حكمت، اقتضا كند
ز قدرت یداللّهى، كسى ندارد آگهى **** وسیله‎اش بود علىّ، خدا هر آنچه را كند
به جنگ بدر و نهروان، علىّ است یكّه قهرمان **** نِگر كه دست حقّ عیان، قتال اشقیا كند
به روى دوش مصطفى، نهد چو پاى مرتضى **** نگر به بت شكستنش، كه در جهان صدا كند
به رزم خندق و اُحد، به قتل عمرو و عبدود **** خدا بدستِ دست خود، لواى حقّ به پا كند
چو افضل از عبادت خلایق است ضربتش **** علىّ تواند این عمل، شفیع ما سوى كند
به پیشگاه كردگار، ز بس كه دارد اعتبار **** دیون جمله بندگان، تواند او ادا كند
نماز بى ولاى او عبادتى است بى وضو **** به منكر على بگو، نماز خود قضا كند
هر آن كه نیست مایلش، جفا نموده با دلش **** بگو دل مریض خود، به عشق او شفا كند
على است آن كه تا سحر، سرشك ریزد از بصر **** پى سعادت بشر، ز سوز دل دعا كند
على انیس عاشقان، على پناه بى كسان **** على امیرمؤمنان، كه مدح او خدا كند
پس از شهادت نبىّ، كه را سزد به جز على **** كه تا به حشر آدمى، به كارش اقتداء كند
قسیم نار و جنّتش، ترازوى محبّتش **** كه مؤمنان خویش را، ز كافران جدا كند
گهى به مَسند قضا، گهى به صحنه غزا **** گهى به جاى مصطفى، كه جان خود فدا كند
على است فرد و بى نظیر، على مجیر و دستگیر **** كه نام دلگشاى او، گره ز كار وا كند
ز كار قهرمانیش، پر است زندگانیش **** نگین پادشاهیش، به سائلى عطا كند
امیر كشور عرب، ثناكنان، دعا به لب **** برد طعام نیمه شب، عطا به بینوا كند
ز كوى شاه اولیاء، كه مهر اوست كیمیا **** كجا روى بیا بیا، كه دردها دوا كند




وقتی تو آمدی

وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود
از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود
وقتی تو آمدی همه نخل‎های تو
از پیش آمدند به بزمی که آه بود
وقتی تو آمدی همه آسمان شنید
فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود
یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود
یک قبله در سکوت سجود اله بود
وقتی تو آمدی همه کودکان شهر
دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود
فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند
آری که سجده‎گاه تو چون قبله‎گاه بود




امید دل

علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر **** که از دیوار، مهمان شد نه مثل انبیا از در
علی تنهاست نوزادی که گوید: باز کن مادر **** ید از قنداق تا گویم هزاران ذکر بر داور
علی تنهاست یاور در میان قوم پیغمبر **** که شد در دعوت اول، وزیر و وارث و سرور
علی تنهاست مومن، عین کشف پرده آخر **** علی تنهاست مردِ اول مومن به پیغمبر
علی تنهاست باب علم، هر کاو طالب است از در **** علی تنهاست باب حِطّه، داخل کی شود کافر؟
علی تنهاست صاحب، منزلت، هارون پیغمبر **** علی تنهاست میزان عمل در وادی محشر
علی تنها احب خلق، نزد خالق اکبر **** کنار سفره طائر شده مهمان پیغمبر
علی تنهاست همسر، از برای دخت پیغمبر **** علی تنها برادر، بر نبی طاهر و اطهر
علی تنهاست در صلبش تمام نسل پیغمبر **** علی تنهاست در مرگِ تمام خلق در محضر
علی تنهاست قالع، درب خیبر را بسانِ پر **** علی تنهاست صابر تا حسینش خیره شد بر در
علی تنهاست ساقی، تشنگان را بر لب کوثر **** علی تنهاست حامی از برای کوثری دیگر
علی تنهاست مظلومی که شیران عرب را سر **** علی تنهاست محبوبی که بغض او نفاق آور
علی تنهاست تنها در درون بیت بی همسر **** علی تنهاست صابر صبر او ایوب را مادر
علی تنهاست کرّاری که حقاً غیر فرّار است **** زره در پشت، بی کار است اگر باشد برِ حیدر
علی تنهاست قاطع، شیرهای کافران را سر **** علی تنهاست عادل، کی ربود از مور، حتی پر
علی تنهاست استاد از برای میثم و بوذر **** علی تنهاست سلمان پرور و هم مالک اشتر
علی تنهاست منفق، مال خود در سرّ و در منظر **** علی آیات نجم و طور، میثاق، انما المنذر
علی کشاف کُربت‎‎ها، قسیم جنت و کوثر **** مُعز الاولیاء و قُدوه اهل کسا حیدر
علی فجار را قاتل، علی ابرار را سرور **** علی داماد پیغمبر، به دامان نبی پرور
علی صدیق اکبر او، علی فاروق اعظم او **** علی بئر معطل او، که بر چاهی نماید سر
علی را بوتراب آمد به عشقش آفتاب آمد **** فصاحت را تمام آمد، خطابت را کمال و فرّ
علی داعی، علی شاهد، علی هادی، علی حاضر **** علی راضی و مرضی و رضی و
امیرالمومنین حیدر، ابوالسبطینِ پیغمبر **** ابوالریحانتین از دیده بینای آن سرور
علی تنهاست ساجد، سجده‎اش سجاده را باور **** علی تنهاست راکع، در رکوعش داده انگشتر
علی تنهاست عادل، عِدل عدلش عدل پیغمبر **** علی تنهاست صادق، صدق او صدیقه را باور
علی تنهاست بر مومن، امیر اول و آخر **** علی تنهاست بر مسلم، پدر، با خون فرقِ سر
علی تنهاست منصوب نبی الآخرین اول **** علی تنهاست مقتول شقی الآخرین آخر
علی تنهاست امید دل غمدیده جعفر **** به امر ناب پیغمبر به عشق سوره کوثر





ریزه ‎خور سفره احسان علی

کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوه‎گر از روی درخشان علیست
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
ای کج اندیش مکن غصب خلافت زیرا
به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست
روز محشر که گذرنامه جنت طلبی
آن گذرنامه به امضاء و به فرمان علیست
دادگاهی که به فردای قیامت برپاست
حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست
کشتن "مرحب" و بگرفتن خیبر در کف
خاطرات خوش دیباچه دوران علیست
دور شو ای پسر "عبدود" از دیده‎ی او
که شجاعان عرب پشه به میدان علیست
این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند
با خبر باش که شاگرد دبستان علیست
گرچه این دیده ز دیدار نجف محروم است
در عوض ریزه‎خور سفره احسان علیست





فاتح قلعه خیبر

تا صورت پیوند جهان بود، على بود **** تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود **** سلطان سخا و كرم و جود، على بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس **** هم صالح پیغمبر و داوود، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب **** هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود
مسجود ملائك كه شد آدم ز على شد **** آدم كه یكى قبله و مسجود، على بود
آن عارف سجاد كه خاك درش از قدر **** بر كنگره‎ى عرش بیفزود، على بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن **** هم عابد و هم معبد و معبود، على بود
آن لحمك لحمى بشنو تا كه بدانى **** آن یار كه او نفس نبى بود، على بود
موسى و عصا و یدبیضا و نبوت **** در مصر به فرعون كه بنمود، على بود
چندانكه در آفاق نظر كردم و دیدم **** از روى یقین در همه موجود، على بود
خاتم كه در انگشت سلیمان نبى بود **** آن نور خدایى كه بر او بود، على بود
آن شاه سرافراز كه اندر شب معراج **** با احمد مختار یكى بود، على بود
آن قلعه‎گشایى كه در قلعه خیبر **** بركند به یك حمله و بگشود، على بود
آن گرد سرافراز كه اندر ره اسلام **** تا كار نشد راست نیاسود، على بود
آن شیر دلاور كه براى طمع نفس **** بر خوان جهان پنجه نیالود، على بود
این كفر نباشد سخن كفر نه این است **** تا هست، على باشد و تا بود، على بود



ز لیلایی شنیدم

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت - به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است - که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد - به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته -چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد - زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد - یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد -گمانم ابن ملجم یا علی گفت

دلا باید که هردم یا علی گفت -نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید -ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها - بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان -نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار -خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد -کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد -یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر - قدم بنهاد و آندم یا علی گفت


هو یا امیر المومنین

ای وجه رب العالمین هو یا امیر المومنین
ای قبله ی اهل یقین هو یا امیر المومنین

راه طلب پویم تو را در هر کجا جویم تو را
در هر نفس گویم چنین هو یا امیر المومنین

خیل ملائک لشکرت ،تاج ولایت بر سرت
مُلک حَقت زیر نگین هو یا امیر المومنین

تو جان پاک مصطفی وصف تو از قول خدا
آیات فرقان مبین هو یا امیر المومنین

اول تویی،آخر تویی، یاور تویی، ناصر تویی
بر اولین و آخرین هو یا امیر المومنین

از بهر خدمت روز و شب، اِستاده با عجز و ادب
بر درگهت روح الامین هو یا امیرالمومنین

سوی محبان کن نظر، محفوظشان دار از خطر
ای حب تو حصن حصین هو یا امیر المومنین

دارد صغیر بی نوا بر آستانت التجاء
مگذارش از محنت غمین هو یا امیر المومنین





توی نجف یه خونه بود

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین




عَلَی الله

از صحبت اغیار گذشتیم علی الله
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله

شد وعده ی دیدار من و یار شب تار
از خواب شب تار گذشتیم علی الله

خاکم به سر ار جز به وصالش بنهم سر
از جنت و از نار گذشتیم علی الله

از زهد ریایی که بود شیوه ی خامان
ما سوخته یک بار گذشتیم علی الله

در اهل زمانه دل بیدار ندیدیم
زین مردم بیمار گذشتیم علی الله

چشم طمع از مال جهان پاک ببستیم
از اندک و بسیار گذشتیم علی الله

از حرف ندیدیم به جز تیرگی دل
ناچار ز گفتار گذشتیم علی الله

حق راست انا الحق خساگر چو حلاج
از بیم سر دار گذشتیم علی الله



مُهرِ مِهر علی

اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب
و یا به دست تو گردند سنگ و گل زر ناب

اگر مطیع تو گردند خلق روی زمین
وگر مسخر گردد تو را خور و مهتاب

اگر بنای معابد کنی هزاران بار
و یا به نام تو مسجد بنا شود صد باب

اگر به زهد نباشد تو را قدیم و ندیم
و یا ز کثت تقوی نباشدت خور و خواب

به هوش باش و شنو این سخن ز مردانی
بحق جمله رسولان بحق پنج کتاب

به سینه تو نباشد چو مُهرِ مِهر علی«ع»
نباشدت به دو دنیا نصیب غیر عذاب






نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,اشعارحضرت علی,شعرشهادت امیرالمومنین,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,,حضرت امیر,حضرت علی,شعرلیله القدر,اشعارحضرت حیدر,حیدر,زینبیون,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» اشعارسینه زنی حضرت علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اعلی حیدر طپش قلب همه شیعیان/*/یاعلی حیدر شرف و عزت پیر و جوان

یاعلی حیدر سند شیعه اثنی عشر/*/یاعلی حیدر نمک سفره کل بشر

دل به دریا میزنم به عشق شاه عرب

اونیکه بهش میگن خدای عشق وادب

گشته دل ریزه خوره خوان وسرای علی

میکنم من عاشقی تحت ولای علی

شاه امکانی/اصل قرآنی

یا ابالزینب/مرد ایمانی

یا علی حیدر مدد علی حیدر مدد

یاعلی حیدر قدم اول راه خدا/*/یاعلی حیدر سخن روز وشب مصطفی

یاعلی حیدر سبب نجات اهل یقین/*/یاعلی حیدرعلت خلقت اهل زمین

شاه شاهان جهان حضرت شیر خدا

بعد حضرت رسول ولی حق مرتضی

شده محراب دلمطاق دو ابروی او

خیل عشاق همه دربه در روی او

بهتراز جانی/عشق سلمانی

حضرت مولا/قلب ایرانی

یا علی حیدر مدد علی حیدر مدد

 

عشق منی دین منی همه هستم علی   

   دست خدایی و بگیر تو دو دستم علی

       شدم گدای خونتون واسه همیشه      

    تا که به زیر علم تو نشستم

عشق پیغمبر و ساقی کوثر توئی

   مرد جنگآور و فاتح خیبر توئی

بهترین اسوه غیرت ومردانگی

توی میدون جنگ شیر دلاور توئی

حیدر ابوتراب یا اسدالله مدد

اول دفتر خدا ذکر نام علی

کار خدایی میکنه هر کلام علی

هرکی رسیده خدمتش اعتراف میکنه

اهل سخا و بخشش ,بامرام علی

نقطه باء بسم الله قرآن توئی

الگوی غیرت  بوذر و سلمان توئی

برتر و افضلی بر همه انبیاء

نازنین بنده خدای سبحان علی

حیدر ابوتراب یا اسدالله مدد

شعرسینه زنی(واحد تند)حضرت علی (ع)

نوری تو /شوری تو /امیر وسلطانی

شاهی تو /ماهی تو /معنی قرآنی

تقدیری / تدبیری /خلیفه اللهی

دلداری / سرداری / الحق یداللهی

علی امام اولم

یوسف بازار دلم

صاحب حوض کوثره

تموم عشق وحاصلم

شدم اسیر یک نگاش

تموم زندگیم فداش

اونایی که عاشقشن

سر میذارن به زیرپاش

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

طوفانی / جانانی / شیر خدا هستی

یعصوبی / محبوبی /بی انتها هستی

آقایی / مولایی / ای سید وسرور

تکبیری / چون شیری / وصی پیغمبر

علی صراط مستقیم

معنی قرآن کریم

شده کبوتر دلم

یه گوشه از نجف مقیم

میشم غلام قنبرش

نشد میشم کبوترش

هر روز و هرشب میپرم

باافتخار دور وبرش

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

دنیایی / عقبایی / صراط و میزانی

عرفانی / ایمانی / اول مسلمانی

مهتابی / محرابی / هم کفو زهرائی

ولائی / لیلائی /عاشق وشیدائی

علی امام و سرورم

اول ولی ورهبرم

به عشق مرتضی علی

منم غلام قنبرم

عشق نبی و فاطمه

جاداره تو قلب همه

هرچی بگم زمرتضی

خدا وکیلی باز کمه

علی ولی الله یاحیدر یاحیدر

ذکر هر روز و شبم/جاری روی لبم

حیدر یا حیدر

عشق زهرای بتول/جان جانان رسول

حیدر یاحیدر

ذکر قشنگ حیدر دل از دلم ربوده

شأن نزول قرآن به جز علی نبوده

به منکران حیدر میگم اینو بدونن

هر کسی که نداره حب علی حسوده

من غلام قنبر حیدرم

عمریه که نوکر حیدرم

یا اسدالله؛ حیدر مددی

ذکرشاه عالمین/ذکر سقای حسین

حیدر یاحیدر

موقع جنگ ونبرد /میگه پهلوان مرد

حیدر یا حیدر

فاتح خیبر شکن حضرت بو ترابه

عبادت بی علی باطل و سرابه

آنکه نداره حب حیدرو تو وجودش

بازم میگم بیچاره آخرتت خرابه

همه وجود ما حیدره

پدر جود وسخا حیدره

یااسدالله؛حیدر مددی

عشق ناب فاطمه/انقلاب فاطمه

حیدر یاحیدر

تو قنوت هر نماز/میگه باسوز وگداز

حیدر یاحیدر

وقتی میگم یاحیدر فاطمه میگه جونم

منم به عشق زهرا نادعلی میخونم

الهی که یه روزی دعام اجابت بشه

زهرا دعایم کنه برم نجف بمونم

خاک پای حضرت حیدرم

من گدای برکت حیدرم

یاسدالله ؛حیدر مددی

اربابی دارم همه عالم فداش/داروندارم به فدای کربلاش

همتا نداره با مرام وبا صفاس/یوسف مصری شده مجنون نگاش

حرمش؛ میخونه عشقه

خواهرش؛سلطان دمشقه

یاحسین؛ آقای دوعالم

همه؛عشقای تو عشقه

ثارالله آقام آقام

همه وجودم شده شیدای حسین/نغمه جنت ساز وآوای حسین

مجلس روضه ش واسه نوکر عبادته/ذکر نمازم نام زیبای حسین

حرمش؛ فوق عرش اعلاست

آقامون؛ خدایی خیلی زیباست

پرچمش؛برا همیشه بالاست

ثارالله آقام آقام

از لطف وخیر دعای مادر حسین/الحمدلله شده ام نوکر حسین

یه عمره گفتم دوباره میگم ای خدا/دار وندارم بفدای سرحسین

پدرو؛مادرم فداتون

جوونیم؛نذر روضه هاتون

جون بخواه ؛من میدم براتون

ثارالله آقام آقام

 



نويسنده : خادم الرضا | تاريخ : چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:شعرسینه زنی حضرت علی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,شعرسینه زنی حضرت علی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,شعرسینه زنی حضرت علی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,سینه زنی ,زینبیون ,جهان میهن,اشعارسینه زنی,شعر,اشعارمذهبی,, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |
» عناوين آخرين مطالب
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پایگاه اشعارمذهبی بیت الائمه بوده وهرگونه کپی برداری باذکرنام منبع بلامانع است ....